تا کمتر از دو سال پیش من حتی نمیدانستم کجای نقشه جهان باید دنبال چچن بگردم اما الان خوب میدانم که اگر از حدود تبریز روی یک خط مستقیم به سمت شمال حرکت کنیم، بعد از پشت سر گذاشتن ارمنستان و آذربایجان، کمی بعد از ورود به خاک روسیه، به چچن میرسیم. من همچنین میدانم نسلهای بسیاری از مردم چچن جنگیدهاند، آواره شدهاند و خون دادهاند تا چچنی بودن معادل روس بودن نباشد اما هنوز با استقلالی که خواهان آن هستند فاصلهی بسیار دارند. ولی مهمتر از همهی اینها، من میدانم حال و هوای یک آشپزخانه در چچن چگونه است و به نظرم داشتن تصوری نزدیک به واقعیت از آشپزخانهای از فرهنگی دیگر، نشستن پشت میز آن و خوردن چیزی در آنجا، نیازمند شناخت خوبی از زندگی در بستر آن فرهنگ و برقراری یک نوع پیوند عاطفی با آنجاست. هر چه نباشد آشپزخانه جایی است که زندگی، مخصوصا زندگی زنان، بسیار ملموس و واقعی جریان دارد (من هم دلم نمیخواهد واژه آشپزخانه اول ما را یاد زنان، بعد بچهها و تازه بعد مردان بیاندازد، اما شرایط موجود این است).
در تصور من یک آشپزخانه در چچن به شکل یک اتاق است که در دارد، یعنی یک آشپزخانه اپن نیست. پنجرهای بزرگ با پردههای سفید توری دارد که پشتش شیشههای ترشی ردیف شدهاند و در نور عصرگاهی میدرخشند. قابلمهای روی حرارت ملایم به آهستگی میجوشد، خوراکی از ظهر در حال جا افتادن است. پالت رنگ آشپزخانه – رنگ کابینتها، رومیزی، ظرفها و … – از پالت رنگ یک آشپزخانه ایرانی دور نیست. در فریزر حتما چند غذای نیمهآماده است که زنان خانه آماده کردهاند تا سفرهای که برای میهمانهای ناخوانده یا در روزهای پر مشغله میچینند هیچ کم از سفرههای دیگر نداشته باشد. در میان برق پاکیزگی این آشپزخانه، مادر و دختری پشت میز نشستهاند که پیراهنهایی آستین کوتاه با قدی بلندتر از زیر زانو به تن دارند و گره روسریهایشان را پشت گردن بستهاند. آنها در حالی که خمیر پاستا میسازند در مورد گذشته حرف میزنند. دختر مادرش را به اسم کوچک صدا میکند اما وقتی میخواهد چیزی در مورد پسر خودش بگوید نام او را بر زبان نمیآورد و بجایش میگوید «پسرم».
چیزی به آمدن مردهای خانه نمانده است. یکی از زنها بلند میشود تا الادیکی درست کند. این سوال از ذهنش میگذرد که این بار الادیکی را ساده درست کند، یا با تاشی از دارچین یا کشمشی؟ امروز میلش به کشمش نمیکشد و آنقدر هواخواه دارچین نیست که بگذارد رنگ الادیکیها را کمی تیره کند. پس امروز روز الادیکی ساده و بیآلایش است. الادیکیها خیلی زود حاضر میشوند و با نظم و ترتیب کنار فنجانهای قهوه صف میکشند. الادیکی را داغ میخورند تا برشتگی رویش و نرمی درونش در یک همنشینی کم نظیر مستشان کند.
اگر شما نیز میخواهید لحظاتی پشت میز این آشپزخانه بنشینید، پیشنهاد میکنم که الادیکی درست کنید.
دستور تهیه الادیکی
مواد لازم:
تخم مرغ کوچک 2 عدد
شکر یک چهارم پیمانه
ماست 150 میلی لیتر
آرد 1 و یک دوم پیمانه
جوش شیرین 1 قاشق چای خوری
روغن مخصوص سرخ کردن به مقدار لازم
مراحل تهیه:
ابتدا شکر و تخم مرغ را برای حدود 5 دقیقه با همزن بزنید. من همیشه از همزن دستی برای درست کردن الادیکی استفاده میکنم. سپس ماست را اضافه کنید و مواد را به اندازهای بزنید که به یک مخلوط نسبتا یکدست برسید. سپس آرد را اضافه کنید و آنقدری هم بزنید که گولهی آرد بزرگی نبینید. در پایان جوش شیرین را هم به جمع باقی مواد ملحق کرده و با آنها مخلوط کنید. یادتان باشد مواد را بیش از حد هم نزنید. مخلوط حاصل را که غلیظ و کمی سفت خواهد بود، برای 15 دقیقه استراحت دهید.
یک ماهیتابه تفلون را روی حرارت بگذارید، داخل آن روغن بریزید و صبر کنید تا روغن داغ شود. سپس به اندازه یک قاشق غذاخوری از مواد را بردارید، به شکل زیر قاشق را عمودی بگیرید و مواد را داخل ماهیتابه بریزید. این شیوه کمک میکند تا الادیکیهایی گرد و خوشفرم داشته باشید. وقتی یک طرف سرخ شد، الادیکی را با دقت برگردانید تا سمت دیگر نیز سرخ شود.
به نظر من الادیکی در کنار کمی عسل غوغا میکند اما حتی به تنهایی نیز بسیار خوشمزه است.
الادیکی را میتوانید از قبل نیز درست کنید، من حتی سرد آن را هم دوست دارم اما اگر در ماکروفر گرمش کنید که دیگر چه بهتر از این؟