یکی از آن شبهایی که آدم را در خود گیر میاندازند و یک چیزی، دغدغهای، مسالهای از آنها آغاز میشود و دوست عزیزم، نازنین، گیر خونسردی بی منطق من میافتد، ما خورده بودیم به پست دو نفر که در بخشی از سرخوردگیهایشان شبیه ما بودند. ما دو دانشآموخته معماری بودیم که در خلق کردن و …